توضیحات : باید پذیرفت که زن در هیچ چیز با مرد فرق ندارد، در احساس و عواطف، در فکر و اندیشه، در آنچه لازمه ی حقیقت انسانی است، زن و مرد شبیه یکدیگرند و جز در آنچه طبیعت صنفی متقضی آن است، فرقی ندارند. زن به راستی دارای نیرویی شگرف و اندیشه ای ژرف است که اگر به عظمت، عمق و اهمیت آن پی ببرد، در آسمان معرفت و کمال، پرواز می کند و همچون آسیه و مریم به مقامی می رسد که قسمتی از کلام آسمانی قرآن به وی اختصاص می یابد. بدون شک زنان نقش محوری دارند چه به خاطر تأثیر گذاریشان بر تربیت و سرنوشت نسلهای آینده، و چه به عنوان نیمی از پیکره ی جوامع؛ باید توجه داشت که نقشهای ویژه ای که بر مبنای جنسیت استوار شده است، نمی تواند نقشهای عمومی را از میان ببرد. « افلاطون در کتاب جمهوریت با کمال صراحت مدعی است که زنان و مردان دارای استعدادهای مشابهی هستند، و زنان می توانند همان وظایفی را عهده دار شوند که مردان عهده دار می شوند و از همان حقوق بهره مند گردند که مردان بهره مند می گردند.»